درباره كتاب من میترا نیستم:

كتاب یا شاید بتوان گفت رمان من میترا نیستم اثری است در مورد زینب كمایی متولد خرداد 1346 در شهر آبادان. مادربزرگش, نام “میترا” را برای وی انتخاب می كند، نامی كه زینب بعدها به آن معترض می‌شود:
بارها به مادرم گفت: “مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب كردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند كه چرا اسم مرا میترا گذاشته اید، چه جوابی می دهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد.
من می خواهم مثل زینب(س) باشم.” میترا تنها اولاد من بود كه اسم خودش را عوض كرد و همه ی ما را هم وادار كرد كه به جای میترا به او زینب بگوییم.





بخشی از متن كتاب من میترا نیستم:

“خانه ی خودم را ساختم. اینجا جای من نیست. باید بروم. باید بروم.”

روی بیشتر دفترهایش نوشته:

“او می‌بیند.”

“به نام او كه از اویم. به نام او كه به سوی اویم. به نام او كه به خاطر اویم. به نام او كه زندگی ام در جهت اوست. رفتنم به اوست، بودنم به اوست، جانم اوست. احساسش می كنم. با ذره ذره ی وجود احساسش می كنم، اما بیانش نتوانم كرد.”